دیروز بحث کردیم و حرفای سنگینی بهم زد. در ماشین رو محکم کوبیدم و پیاده شدم. رفتم که نباشم...
این چندوقت اخیر بحث زیاد بود . سعی کردم کوتاه بیام اما اشتباه بود و لیاقتش رو نداشت.
کادوش رو چند روز قبل داده بودم .
روز تولدش با روز مرگ این رابطه 5 ساله یکی شد...
.......برچسب : نویسنده : man-o-daneshga بازدید : 34
برچسب : نویسنده : man-o-daneshga بازدید : 28
_سردرد بدی دارم از ظهر، قرص ها هم جواب نداد.
_لباسی سوخت که اغلب او میپوشید، میخواستم چیزی رو از کنار اجاق گاز بردارم . ترسیدم اما نمیدونم از چی
برچسب : نویسنده : man-o-daneshga بازدید : 23
- عسلدون
+ جون دلم
- قول بده هیچ وقت ترکم نکنی. مثل همیشه.
+ قربونت برم. من همیشه کنارتم. وقتی بهت ميگم نفس نه تعارفه و نه شوخی.بدون تو خودم نميتونم دووم بیارم.
برچسب : مکالمه, نویسنده : man-o-daneshga بازدید : 28
کلی خاطرات رو با خودش برد. دارم سعی میکنم یجورایی بعضی هاشون رو پیدا کنم دوباره.
پ.ن: نمیدونم کار درستی میکنم یا نه...
برچسب : بلاگفا, نویسنده : man-o-daneshga بازدید : 29
اصلا نمیدونم خوبه یا بد این کار
حالم خوب نیست، بیشتر جسمم...
چیزهایی وقتی دست به دست هم میدن میشن قاتل روح و جان...
انگار که در بازی کلش باشم و غارتم کنند
بعضی چیزها شورش کرده اند، متحد شده اند بر علیه م ...
level ت چند است آی درد!!!
برچسب : نویسنده : man-o-daneshga بازدید : 32
دو هفته اخیر همه توانم رو گرفت. روح و جسمم رنجور شده.
نماز ظهر رو سلام میدم:خسته ام....
چهار رکعت نماز عصر میخوانم قربت الی الله:نمی کشم خدا....
به خودم میام؛ نماز عصر رو سلام دادم و زیر لب زمزمه میکنم:دو رکعت نماز صبر قربت الی الله ....
برچسب : نویسنده : man-o-daneshga بازدید : 24